جهل و حمق علاج ندارد
و گرنه
شب قدر سیلی نمی خورد.
هیزم در خانه ام ابیها جمع نمی شد.
لگد به بخت بشر نمی خورد.
ناموس آفرینش بین در و دیوار نمی ماند.
پاره تن محمد صلی الله علیه و آله جوانمرگ نمی شد.
علی امیر المومنین بی مومن نمی شد.
جگر مجتبی به طشت نمی ریخت.
سر نورچشم اشرف انبیا بر نیزه نمی شد.
باز بگویم.
زینت بندگان به شام نمی بردند.
رقیه سر در دامن به مادرش نمی پیوست.
دیگر طاقت ندارم.
نمی گویم.
...
اما وقتی یاد می آرم فرزند فاطمه دارییم.
دلم بازشود و پرده اندوه کنار می رود.
یا مهدی اغثنی