دو چيز گرانبها

ابن ابی الحدید شارح اهل سنت نهج البلاغه را که می شناسید .همو که نهج البلاغه را به شیعیان علی علیه السلام معرفی کرد.داستانی دارد از شدت خفقان نسبت به شیعیان علی علیه آلاف تحیه و السلام اول مظلوم عالم .که مردی در غیاب همسرش که به خانه پدرش در شهر دیگر رفته است .در حال احتضار به پسرش وصیت می کنه که شاهد باش من شیعه هستم.همسرش که از سفر بر می گرده پسرش در بدو ورود مادرش بغضش می ترکه و های های گریه می کنه .مادر که می پرسه جریان چیست فوت پدرش را اطلاع میده. می بینه مادرش زیاد ناراحت نشد.میگه مادر شما که اختلافی از تون ندیدم چطور ناراحت نشدی .زن در بین هق هق گریه میگه چطور ناراحت ناشم من سالها جرات نکردم پیش پدرت ,ارادتم را به مولای متقیان عرض کنم .اگر باور ندارید اعمال شنیع داعش را که لمس می کنید.در طول تاریخ شیعه اینطوری زندگی کرده و این میراث ارجمند را به ما رساندند.حال اگر عملکرد ما موجب تضعیف تنها حکومت ولایی و شیعی شود .چه پاسخی دارییم به این خیل قافله در اختناق تاریخ بدهیم.

(0) نظر

دسته ها : داستانک

شنبه یازدهم 11 1393 22:20

برده داری آپدیت

با خوشحالی زنگ زد.خواب آلود جواب داد عذر خواهی از اینکه ساعت 11 صبح کارفرما ببخشید برده دارخواب بوده و مزاحم شده. با خواب آلودگی نطقو آغاز کرد .مسئولیت سنگینیه مال مردم دست شما ست و اینکه ساعات کار که از 7 صبح تا 7 شبه و تعطیلی نداره.خوب لابد اضافه کار جبران می کنید.خیر حقوق 600000 تومان حداقل حقوق این تصمیمی است که با کلی تدبیر و برای امید واری قشر زحمت کش کارگر گرفته شده است. بیچاره به فکر فرو رفت .غافل از اینکه شارژ تلفنش دارد کنتور میندازه هزینه های ماهانه را مرور کرد. یک پنجم اونا نیز نمیشه.حالا کی میگه برده داری در ایران نیست.هست ولی به جای غذا و لباس نصفش را میدن و خیال خودشونو راحت می کنند.هیچ مومنی هم به فکر برده آزاد کردن هم نمی افته و وجدان همه راحته که عصر برده داری نیست. خیلی چیزای آپدیت دیگه دارییم.شما هم اگه آپدیتی دیدید اطلاع بدید ممنون میشم.

(0) نظر

دسته ها : داستانک

سه شنبه سیم 10 1393 3:22

دمپایی

خوشحال و سرحال ازاینکه مقدمات عزیمت به سرزمین وحی و مقر اولین حکومت اسلامی فراهم می شود چنان مشعوفم کرده بود که فکر دیگه ای اجازه راهیابی نمی یافت.خدا که خوب میدونه کی امتحانشو بگیره مرا مورد آزمایش قرار داد. جوانکی سر راهم سبز کرد و درخواست 500 تومن برای نون کرد.منهم خوشحال ده برابرش را دادم و نگاهم به دمپایی پاره اش افتاد.دیگه به فکرم نرسید خدا اینرا فرستاده تا من کفشش را تامین کنم.شب به مسجد رفتم و چون نزدیک اقامه نماز بود . کفشام را فرصت نکردم با خود ببرم.وقتی نماز تموم شد.کفشام را برده بودند.خند ه ام گرفت .دمپایی اون جوون کفش نکردم خودم کفشم به دمپایی پاره ای که متولی مسجد بم داد تبدیل شد.آیه آخر سوره بقره برای همین ندانم کارهایست.

(0) نظر

دسته ها : داستانک

دوشنبه بیست و دوم 10 1393 6:54

شریف

مدام فکر آسایش و خوشی و راحتی دیگرانند.دعا که می کنند اول گرفتاری بقیه به ذهنشون میاد خود را کمتر می بینند یا نمی بینند.دستاش قبل از اینکه به دعا بلند شه به دستگیری به کار افتاده.توزیع اجناس و نذری خود و دیگران یکی از هزاران کاریست که می کنند.عیب که می پوشونه هیچی برای رفع عیب آستینشون بالاست.چنان برای دختر همسایه دعا و دل می سوزنه که پدر و مادر دختر چنان لابه نکردن.برای آشنا کردن دیگران با فرهنگ ناب اهل الله چنان آبرو و مال و توان می گذاره که گوئی دیگر کاری دیگر ندارند.و از سرزنش و طعن دیگران ابائی ندارند.خدایا بر تعداد چنین افرادی بیافزاید و نتیجه کارشون در دنیا پر برکت و در آخرت به بهترین وجه جبران کند.

(0) نظر

دسته ها : داستانک

شنبه سیزدهم 10 1393 10:39

چهارشنبه

بهش می گفتن چورشمه اسمش چهارشنبه نبود ولی چون بد خواه همه بود و عشق می کرد خبر بد به دیگران بده و معروف به نحسی و نحوست شده بود که البته روز چهارشنبه حق داره ادعای حیثت کنه .ضد افراد ضعیف بود مخصوصا" پیرمرد که می دید شیر می شدونطقش به فحاشی باز می شد.یکبار هم به خاطر در افتادن با پیر مردی توسط خواهر زاده اش کتک مشدی خورده بود .دروغگو ماهری بود دروغ میگفت مثل راست.عجب زبان تاثیر گذاری داشت.همه بد بودن و خودش خوب.فضیلتی که نداشت می بایست همه را بد کرد و از چشم انداخت تا خودش نوبر بشه.مقسم غذا که بود جالب بود .بد طینت بود و بد خواه طبعا" بین اینهمه همکار بدتر از خودش نبود که باش دوست باشه این بود که ملاقه ای که بالا می آورد .غذا نبود .پر از کینه و بد خواهی و بعدش اعتراض همکارا لذا موظف به شستن ظرفا شد.حالا دیگه خبر ندارییم چطوری میشسته خدا می دونه.کتک خور خوبی هم بود و لی جربزه صفر اما خالی بند ی و خود ستایی بی نظیر بود.جفتش ساحره ایست که عجب در و تخته را جور شده و محصول مشترک ایندو دروغگوهای فتنه انگیزی شده و دو بهم زن و میکسر عالی شدن پله ای بالاتر از خودشان.یکبار هم بین بیش از 100 همکار بیمار شد کسی نزدیکش نمی کرد از بسکه همه را جزنده بود.فامیلش برای اینکه دیگر ان را مریض نکنه نعشش را به زادگاهش بردو چه خوشحالیی فضای کاری اونجا را پر کرد .تجربه ثابت کرده به خواب هر کس بیاد خدا به دادش برسه و صد هزار بار رحم کنه به اونایی که مونسشون از این قماش آدماس قتل الخراصون.

(0) نظر

دسته ها : داستانک

سه شنبه نهم 10 1393 1:50

فلزات سنگین

فلزات سنگین که سرب، آلومینیوم، جیوه، مس، کادمیوم، مس، نیکل و آرسنیک را شامل میگردد از سموم پرخطر پیرامون ما میباشند. این سموم در هوای تنفسی، آب آشامیدنی، مصالح ساختمانی، لوازم آشپزخانه و حتی البسه موجود میباشند. برخی فلزات به مقدار ناچیز برای عملکرد طبیعی بدن ضروری میباشند اما ورود بیش از اندازه آنها به بدن مسمومیت ایجاد خواهد کرد. ایراد اصلی فلزات سنگین این میباشد که در بدن متابولیزه نمیگردند. در واقع فلزات سنگین پس از ورود به بدن دیگر از بدن دفع نشده و در بافتهای بدن انباشته میگردند. همین امر موجب بروز بیماریها و عوارض متعددی در بدن میشود. آنها رشد و گسترش عفونتهای ویروسی، باکتریایی و قارچی را نیز افزایش میدهند. فلزات سنگین همچنین جایگزین دیگر املاح و مواد معدنی مورد نیاز در بدن میگردند. برای مثال فلزات سنگین در بافتهای عروق، عضلات، استخوانها و مفاصل رسوب میکنند و یا در صورت کمبود روی در مواد غذایی کادمیوم جایگزین آن خواهد شد.

(0) نظر

دسته ها : داستانک

دوشنبه بیست و یکم 7 1393 22:40

خام زنده خواری در 21 روز

روز ششم 13/6/93

ساعت 5 صبح بیدار شدم.یک دور کامل از خیابون خودمون کوکب شرقی ,بلوار حدادی,اختر شرقی تا پارک محله دویدم.با وسائل ورزشی اونجا هر کدوم ده بار کار کردم.چند دور هم دور پارک دویدم.حسابی عرقم در اومد.به خونه اومدم دوش گرفتم و یک لیوان آب چشمه با نصفی لیمو خوردم.سوره انسان و آیات 24 تا 32 عبس خوندم.پرفسور مظفر پور بر اساس همین آیات هرم تغذیه ای قرآنی پیشنهاد داده است.آب,دونه,میوه .برای اینکه صدای همسرم در نیارم.روزه امروز پنچشنبه را کنسل کردم.یه بار دیگه جزوه خام زنده خواری را می خونم تا نهادینه بشه.

چه چیزهایی نباید بخوریم:

هرچیز که پخته شده باشه

(0) نظر

دسته ها : داستانک

جمعه چهارم 7 1393 13:14

خام زنده خواری در 21 روز

روز پنجم 13/6/1393

منبع کلسیم کنجد و انجیر هستند.ماهی تن به خاطر جیوه آن سرطان زاست.تخم مرغ کلسترول بالا دارد و باعث انسداد رگها میشه.روغن زیتون باعث پاک شدن رسوبات داخل رگها میشه(چربی خوب). پسته و فندق امگا 3 و 6 دارند لذا نیازی به خوردن ماهی نیست.خون باید همیشه قلیایی باشه پس طبق این قانون تمام میوه ها ,سبزیها,قلیایی اند بر عکس ,تمام موادی که درصد نشاسته و پروتئین و چربی بالا دارند,همه اسیدی اند.رشد بدن کودکان مربوط به هورمون رشد استکه زنده خواری و به موقع خوابیدن (زود خوابیدن)خیلی موثر است. سکته ,سرطان و سرماخوردگی عامل آنها گوشتخواریست.بیماری ms مغز زنگ میزنه اینها مطالبی جسته و گریخته از کلیبها به یادم مونده.

(0) نظر

دسته ها : داستانک

دوشنبه سی یکم 6 1393 23:35