معرفی وبلاگ
قطره ای از اقیانوس قرآن و عترت
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 69788
تعداد نوشته ها : 110
تعداد نظرات : 6
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
بهش می گفتن چورشمه اسمش چهارشنبه نبود ولی چون بد خواه همه بود و عشق می کرد خبر بد به دیگران بده و معروف به نحسی و نحوست  شده بود که البته روز چهارشنبه حق داره ادعای حیثت کنه .ضد افراد ضعیف بود مخصوصا" پیرمرد که می دید شیر می شدونطقش به فحاشی باز می شد.یکبار هم به خاطر در افتادن با پیر مردی توسط خواهر زاده اش کتک مشدی خورده بود .دروغگو ماهری بود دروغ میگفت مثل راست.عجب زبان تاثیر گذاری داشت.همه بد بودن و خودش خوب.فضیلتی که نداشت می بایست همه را بد کرد و از چشم انداخت تا خودش نوبر بشه.مقسم غذا که بود جالب بود .بد طینت بود و بد خواه طبعا"  بین اینهمه همکار بدتر از خودش نبود که باش دوست باشه این بود که ملاقه ای که بالا می آورد .غذا نبود .پر از کینه و بد خواهی و بعدش اعتراض همکارا لذا موظف به شستن ظرفا شد.حالا دیگه خبر ندارییم چطوری میشسته خدا می دونه.کتک خور خوبی هم بود و لی جربزه صفر اما خالی بند ی و خود ستایی بی نظیر  بود.جفتش ساحره ایست که عجب در و تخته را جور شده و محصول مشترک ایندو  دروغگوهای فتنه انگیزی شده و دو بهم زن و میکسر عالی شدن پله ای بالاتر از خودشان.یکبار هم بین بیش از 100 همکار بیمار شد کسی نزدیکش نمی کرد از بسکه همه را جزنده بود.فامیلش برای اینکه دیگر ان را مریض نکنه نعشش را به زادگاهش بردو چه خوشحالیی فضای کاری اونجا را پر کرد .تجربه ثابت کرده به خواب هر کس بیاد خدا به دادش برسه و صد هزار بار رحم کنه  به اونایی که مونسشون از این قماش آدماس قتل الخراصون.


دسته ها : داستانک
سه شنبه نهم 10 1393 1:50
X